جدول جو
جدول جو

معنی نادری هروی - جستجوی لغت در جدول جو

نادری هروی
(دِ یِ هََ رَ)
مؤلف صبح گلشن آرد: ’در معما نادره کاریها نموده خیلی دقیقه سنج و نکته آفرین بوده’. این بیت او راست:
چو آب زندگی هر سو که آن آرام جان گردد
سر راهش چو گیرم از ره دیگر روان گردد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(وَ یِ هََ رَ)
نام وی میرزا محمد باقر است و پس از فتح هرات بطهران آمد و در تهران سکنی گزید در کتاب مدایح المعتمدی فضل او ستوده شده و قصاید چندی نیز از او آمده است. سبکش در شعر خراسانی قدیم است. (از الذریعه الی تصانیف الشیعه قسم 1 از جزء 9)
لغت نامه دهخدا
(دِ یِ مَرْ وَ)
از شاعران مرو و مصاحبان امیرعلیشیر نوائی است. در مجالس النفائس آمده است: ’مولانا نادری از جانب مرو است وطبعش غرایب طلب و مشکل پسند است. در زمانه به خوش طبعی نادر است و میرعلیشیر گفته بسیاری زمان مصاحب من بود و اکثر به لوندی مشغول میبود این مطلع از اوست:
به سنگ نرم کن ای چرخ استخوان مرا
مباد رخنه (ظ: خسته) کند تیغ دلستان مرا
لغت نامه دهخدا
(نِ یِ هََ / هَِ رَ)
سلطان محمد، معروف به حافظ و متخلص به ندائی. از شعرای قرن نهم هرات و معاصر سلطان حسین میرزا بایقراست. او راست:
کاش دوزد همدمی چاک گریبان مرا
کآتش دل می نماید سوز پنهان مرا.
ساعتی از گریه چشم تر نیاساید مرا
بسکه می گریم ز مردم شرم می آید مرا
دی ز کویش می گذشتم دیده شد روی رقیب
این بلا دیگر الهی روی ننماید مرا.
رجوع به تذکرۀ صبح گلشن ص 511 و قاموس الاعلام ج 6 شود
لغت نامه دهخدا
(دِ مِ هََ رَ)
از شاعران هرات است. مؤلف تذکرۀ حسینی این بیت را از او نقل کرده است:
در خانقاه وحدت دیگر مخالفت نیست
چون تار سبحه یک حرف از صد دهن برآئیم.
رجوع به تذکرۀ حسینی ص 356 شود
لغت نامه دهخدا
نوری هروی، مشهور به نوری دندانی، از شاعران و ظریف طبعان قرن دهم هجری است، گویند: دندانش از غایت درازی از لبهایش برآمده بود ... از این جهت خود را به دندانی ملقب نمود، او راست:
وصیتی است که بعد از وفات من یاران
کنند لوح مزارم ز هر دو دندانم
سخن چگونه کنم پیش خلق کاین دو لبم
به یکدگر نرسد گر به لب رسد جانم،
(از تذکرۀ روز روشن ص 852)
لغت نامه دهخدا